"عَـــتـیــق"

وحُـبّـی لَـکـَــ شَفیعی اِلَیکـــــــــــ

"عَـــتـیــق"

وحُـبّـی لَـکـَــ شَفیعی اِلَیکـــــــــــ

امروز

شنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۹، ۰۷:۴۰ ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز با همکارای عزیزم و خانوم دکترها رفتیم باغ آقای مقولات جوجه و کوبیده زدیم و چای آتیشی نوش کردیم وکلی گپ و دیدن عکس های خانوادگی بعدم پیاده رفتیم امامزاده و کلی عکس با گوشی فوق کیفیت دندانپزشک...که کلی خوشگل تر آدمو نشون میداد:)

قسمت جالبش این بود تو باغ و کنار آب که بودیم همه ندید بدید میگفتن وااااای اینجا مثل شماله چقدر باحاله

وقتی رسیدیم امامزاده و اون عمارت تاریخی باز احساس کردیم الان داریم تو کوچه پس کوچه های یزد قدم می‌زنیم.حتی عکسارم که نیگا میکردیم انگار وسط کویریم.

فقط بچه ها من عذاب وجدان دارم:(

چند روزه گلودرد دارم بهشونم گفتم من کرونا دارم از من دوری بجویید باغ هم نمیام که گفتند برو بابا چرت نگو:(

منم رفتم... تو عکس ها و موقع غذا هم بدون ماسک بودیم همه

کرونا نگیرن یه وقتی از من؟:((

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۹/۰۶/۲۲
عَتیق الحُسَین

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی