"عَـــتـیــق"

وحُـبّـی لَـکـَــ شَفیعی اِلَیکـــــــــــ

"عَـــتـیــق"

وحُـبّـی لَـکـَــ شَفیعی اِلَیکـــــــــــ

خدا،رمضان وکمی من

شنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۰۷ ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم 

شب اول ماه رمضون ماه بزرگ میهمانی و عشق بازی به بی احساس ترین حالت ممکن گذشت اصلا انگار نه انگار.

مهمونم که داشتم و نرسیدم یه نماز درست و حسابی بخونم زیارت عاشورای چله مم موند حتی! که سحر خوندم...
سحرم نزدیک بود خواب بمونم اما مامان خانوم با زنگ های پی درپی بیدارم کرد
سحری رو با عجله دولپی خوردم مسواکم که تموم شد یا علی و یا عظیم استاد موسوی رو که شنیدم بند دلم پاره شد شروع کردم به گریه ظرف ها رو جمع میکردم و گریه میکردم وضو گرفتم و گریه میکردم حتی نماز خوندم و گریه میکردم
هم من هم خودش می‌دونیم این گریه ها از سر چیه؟
آره این گریه ها از سر ضعفه
تو طول زندگیم که مدت کمی هم نبوده خیلی ضعیف بازی درآوردم خیلی زود کم آوردم و خسته شدم وجا زدم و شونه خالی کردم 
وقتی خودم رو جای خدا میذارم خداییش بهش حق میدم که بنده ای مثل منو تحویل نگیره اصلا نگاش نکنه!
وقتی بنده هایی مثل فلانی و فلانی دارم و میبینم کوه روهم رو دوششون بزارم خم نمیشن بعد یه بنده لوس ضعیف گریو واقعا حالمو میگیره

اما خدا غیر تو هیچکس نمی‌فهمه حالمو هیچکس نمی‌فهمه دیگه  حالم دست  من نیست بدهستم لوس و ضعیف هستم
اما هرچی باشم بنده تم خدا مال بدم اما بیخ ریش صاحبمم
صاحبم تویی صاحبم اون آقاییه که یه عمره داره جور مارو میکشه

اون آقایی که برای ضعف های ما لغزش های ما خون گریه می‌کنه 

الهی بمیرم ...

میگما ماه رمضون اومد ولی من دست از سر مناجات شعبانیه ات برنمیدارما

بدجور حرف های دلم رو که بلد نیستم بهت بگم رو میگه...

 

+رفقا از صمیم قلب می‌خوام برای من لطفاً دعا کنید برای دلم

که نمونه بارزخسرالدنیا والاخره نباشم...دارم پیر میشم و آدم نشدم

خودم هم ازین انرژی منفی که وارد اینجا میکنم ناراحتم اما ازدست من خارجه واقعا خارجه...

با اینکه دلم برای پست های وب قبلیم و شلوغیش و فعالیتم(به جز این اواخر که اونجا هم کم دیده میشدم) تنگ شده اما آرامش اینجا رو خلوتی اینجارو با۹نفر دنبال کننده هم دوست میدارم:)

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۹/۰۲/۰۶
عَتیق الحُسَین

نظرات  (۵)

واه واه چقدر لوس :))

(خودت هی گفتی لوسم،به من کاری نداره خخخ)

 

منم یه همچین لحظه های پرضعف و لوس و ننرانه ای رو گذروندم....فقط میتونم بگم با گذر زمان خیلی چیزا درست میشه...حال آدم،طرز تفکر آدم،نوع حرف زدن آدم با خدا و....

یه روز اینجا رو میخونی و خودت صورت خودت روشطرنجی می‌کنی که کسی نفهمه اینارو تو نوشتی:)))

پاسخ:
:))

مریم واقعا روحم داره درد میکشه واقعا حالم خوب نیست واقعا نمیدونم دیگه باید چه کنم؟
ضعف های خودم در درجه اول و عوامل بیرونی در درجه های آخر واقعا باعث افسردگیم شده بود وتشخیص روانشناس هم همین بود...
اما متاسفانه نتونستم جلسات رو ادامه با بدم وحالم هنوز جا نیومده
به اعتقاد من آدم مومن برای خوب شدن حالش نیاز به روانشناس نداره مومن باید خوب بلد باشه حال خوب رو مومن رو نمیتونم با حال بد جمع کنم حتی اگر به ظاهر دراوج فلاکت باشه بازم حالش خوبه وسرشارازآرامش چون فکروروحش سالم و سرشار از معبوده...
با دینی که الان دارم به شدت مشکل دارم
دینم مشکلی نداره من مشکل دارم و هنوز دین داری بلد نیستم که نمیتونم حالم رو روبراه کنم...
دلم گاهی برای خودم کباب میشه ازین اوج مشکلات و ناکامی هایی که درزندگیم رخ داده
ولی وقتی خوب فکر میکنم علت اصلیش رو ضعف در مدیریت خودم میبینم
البته خدا هم بی تقصیر نبوده با این تقدیر ودنگ وفنگ و بساطی که برا من درست کرده:))
شطرنجی رو خوب اومدی من حرف های یه روز قبلمم که نگاه میکنم دلم میخواد شطرنجی شم

+فک کنم پشیمون شدی از نظر گذاشتن:)
یه مطلب گفتی منم باب دردودلم باز شد و شروع کردم انقدم پراکنده شد نفهمیدم چی شد اصلا
++چرا همه نظراتتونو بستین؟ها؟

واه واه چه دل پری داشتی دختر:))

نمی‌دونم بار چندمه دارم میگم ولی بازم میگم ،....دخترم من تموم این راههایی که تو رفتی و این حس و حالهایی که داری رو جاده هاش رو آسفالت کردم:)) 

و هزار جور راه رفتم اما هیچوقت آروم نشدم تا با استغفار آشنا شدم ،یعنی اصلا دوای درد دیگه ای وجود ندارد ...واقعا وجود نداره ها،...بیخودی وقتت رو صرف مشاوره و اینا نکن،بقول خودت مومن به مشاوره و این قرتی بازیها احتیاج نداره....

اینک شما را با بخشی از سخنان آیت الله بهجت تنها می گذارم و آرام آرام صحنه را ترک می کنم:))

 

«حوادثی که اتفاق می افتد، نتیجه کارهای ماست که بر سر ما می آید: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ/ هر مصیبتی به شما میرسد، به واسطه اعمال شماست». آیا نباید به فکر باشیم و از گناهان گذشته که باعث این همه بلاها و مصیبت ها شده، توبه کنیم؟ ولی ما توبه نمی کنیم، چون کارهای خود را بد نمی دانیم».

ایشان بارها به کسانی که از ایشان برای رهایی از مشکلات دستورالعملی می خواستند، به استغفار توصیه می کردند و این روایت رسول خدا(ص) را یادآور می شد که: «ألا أُخْبِرُکُم بِدائِکُم و دَوائِکم؟ داؤُکُم الذّنوبُ و دَواؤُکُم الإستغفار؛ آیا شما را به دردتان و دوایتان خبر ندهم؟ درد شما گناهان است و دوای شما استغفار». (کنزالعمال/ج۱/ص۴۷۹)

پاسخ:
آره دخترم تازه ملاحظه تو کردم :)
آره گفتی وهربار که میگی بازم برام موثره ...
اصلا ذکر یونسیه که برای رفع غم واندوه سفارش شده همین رو میگه
لا اله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین...
اعتراف میکنی من ظلم کردم به خودم من با گناه ظلم کردم به خودم بعد توبه میکنی و اروم آروم میشی و غم هات‌ زدوده.
اما میدونی فقط مسئله گفتن استغفارو پشیمون بودن نیست
باید جلو تکرار رو گرفت باید مراقب بود و مراقب بود و مراقب که خودش گفته والعاقبة للمتقین...
و من خسته از اونیم که بتونم مراقبت کنم و مردونه بجنگم 
خسته تر از اونم که به قول روانشناس برخلاف خلقم حرکت کنم 
و تا وقتی درجا بزنم استغفارم دردی رو دوا نمیکنه
...
مریم به نظرت اونایی که هیچ مراقبه ای تقریبا ندارند و غرق شدند در دنیا و زینت هاش و خاله زنکی و حس های زود گذر!
چطور میتونن انقدر شاد و خجسته باشند؟دیدم که میگم.
۹۹درصد مذهبی هایی که میشناسم اصلا به اندازه اونها شاد نیستن و لذت نمیبرن از زندگی:(
دینداری ما میلنگه...

ان شاءالله که حال دلتون بهتر بشه :)

میگذره ...

 

 

پاسخ:
ان شاالله...
خیلی ممنونم عزیزم:)
کاش خوب بگذره و سربلند باشیم بعد از اتمام این سفر زندگی

خب باید قشنگ استغفار کنی،بگی خدایا اون گناهان واعمال و رفتاری که مسبب این ضعف ‌‌‌ ناتوانی من هست رو پاک کن و بعد کمه کمش روزی دوسه هزار بار استغفار بگی:))

 

اونهایی که میگی خوشن ،واقعا خوش نیستند و این چیزی هست که ما تصور می‌کنیم از اونها،...مگه میشه گناه کنی ‌و حالت خوش باشه ؟اصلا با قوانین جهان جور در نمیاد....همیشه ته شادیهاشون یه غم بزرگه که فقط خودشون اندازه ی بزرگیش رو میدونن...

 

مومن باید شاد باشه بااید حالش خوش باشه ....مشکل شاد نبودنمون هم از عدم خودشناسی سرچشمه می گیره و بس

پاسخ:
اووه کی بره این همه راهو :))
آره با قوانین جهان جور درنمیاد...
ولی من هنوز به اون درجه از ایمان نرسیدم راستش:(
تناقض زیاد میبینم تو این دنیا
ایمان به این دارما که ذره ای از اعمال ما چه خوب چه بد از زیر ذره بین خدا خارج نیست و به عدالت خدا هم شدید ایمان دارم
اما هنوز به شادی داشتن آدم های وابسته به دنیا شک دارم
خیلی خجسته ان آخه :))
.
.
.دوجمله آخرت رو کاملا قبول دارم کاملا
۱۰ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۰:۴۹ آب‌گینه موسوی

بابا دکتر جان! با فونت بزرگتر بنویس من که کور شدم!

 

حالِ کی خوبه دختر؟! راحت باش و هرچه میخواهد دلِ تنگت، بنویس!

ولی خب اسفندقه رو  ببین!

روزه‌هایم اگر چه معیوب است
 رمضان است و حال من خوب است

برو مابقیشو سرچ کن، بخون! یه چند ثانیه، خوش بگذره.

چشم، دعاگوت هستم همین الان! و محتاجم به دعای خیرت...

راستی منم این وسطا یکی از عاشوراهارو نخوندم. :(  

 

پاسخ:
چشوم من شرمندم :)
خب من گفتم به اندازه کافی هرکسی یه بهانه برای حال بد داره من اضافه نکنم با این درگیری هایی که با خودم دارم وفازم معلوم نیست

حتما میخونمش...
بسیار سپاسگزارم خانوم معلم جان
منم دعاگوت هستم همین الان  :) 
ان شاالله درک کنی(کنم) ظهور صاحبمون رو.
من سحرخوندم و کلی غصه شو خوردم :(

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی