"عَـــتـیــق"

وحُـبّـی لَـکـَــ شَفیعی اِلَیکـــــــــــ

"عَـــتـیــق"

وحُـبّـی لَـکـَــ شَفیعی اِلَیکـــــــــــ

۷ مطلب در تیر ۱۳۹۹ ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

هنوز دست و پام میلرزه

نیم ساعتی میشه از مراسم دفن یک جوان 30 ساله مبتلا به بیماری لعنتی کرونا میام

همکارم گفت برای نظارت به دفنش برو ...

گفتم من نمیتونم من دلش رو ندارم من طاقتش رو ندارم

اما مجبور بودم به رفتن ...

رفتم و دارم دق میکنم برای مادرش خواهرش برادرش و تازه عروسش برای جوونیش...

موقع امضا کردن برگه دستم میلرزید و نمیتونستم ضربان قلبم به شدت بالا رفته بود وخیس عرق شدم اون ماسک لعنتی هم نمیذاشت نفس بکشم

...

اما خدا مهربان تر از همه ماست قطعا این شب جمعه ای نگاهش میکنه .نگاه به دل خانوادش

مواظب خودتون و سلامتیتون باشید که مسئله فقط مبتلا شدن وخدای نکرده مردن نیست

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۹ ، ۱۶:۰۱
عَتیق الحُسَین

بسم الله الرحمن الرحیم

دیدم که جانم میرود...

فردا 23 ذی القعده روز زیارتی خیلی خیلی مخصوص امام رئوف و به روایتی شهادتشون

به تو از دور سلام...

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۹ ، ۲۳:۱۲
عَتیق الحُسَین

بسم الله الرحمن الرحیم

تا هفته پیش شرایط ایجاب میکرد روزی سه فصل گریه کنم

اما الان با اینکه شرایط فرق نکرده بلکه بدترم شده اما گریه نمیکنم

اون زانوی های غمم انداختم اون ور

چقدر یه کتاب یه ادم میتونه تاثیرگذارباشه

چقدر داشتم تو پیله تنهایی خودم دنیارو براخودم جهنم میکردم

اما الان نگاهم دیدم جهان بینیم عوض شده...

لجم میگیره از دینی که تو بچگی تو مدرسه تو جامعه برای ما ساختن دینی که هیچی ازش نمیدونیم جز یسری شعائر

لجم میگیره از کم کاری های فعالین دینی ...از دین پروهان...از متخصصین دینی

لجم میگیره از خودم از دینداریم از کم کاریم

حتی از کتاب راز که این روزها واقعا برام معجزه گر بوده لجم میگیره که اسم کتابشو گذاشته راز انگار چه شاهکاری کرده و چیز به این مهمی رو خودش کشف کرده درحالی که باید بهش گفت برو عامو دین ما 1400سال پیش این حرفارو به ماگفته پیامبر ما قشنگ تر ازتو این حرفاروبه ماگفته اما انقدر ما ضعیفیم و مشکل داریم در انتقال مطالب دینیمون به جامعه باید بیایم وکتابایی مثل کتاب تو و نویسنده های روان شناسای غربی رو بخونیم تا ملتفت بشیم چی به چیه...تا بفهمیم کجای کاریم

اصلا باید علم روانشناسی رو از دین استخراج کرد باید بهترین روان شناسای جهان مسلمون باشن باید همه دین مدار های عالم همه دانشمندان عالم برای رسیدن به هدفشون بیان سراغ اسلام و اصلا برای اینکه ببینند نظرشون درسته اون رو به اسلام عرضه کنند

اما افسوس ...

اللهم عجل لولیک الفرج

 

 

۵ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۹ ، ۲۳:۰۱
عَتیق الحُسَین

بسم الله الرحمن الرحیم

این روزها بعداز فراغت از کار و یه چرت عصرگاهی میرم رو بالکن مشرف به رشته کوه های بی نظیرویه کتاب قدیمی ومعروف رو میخونم و ازش یادداشت برمیدارم

باخوندنش دل وجیگرم حال میاد و یه نیروی از درونم بهم میگه تو داری بزرگ میشی تو داری میتونی...

گاهی هم موسیقی گوش میدم و سبزی جمع میکنم و چای باطعم گل محمدی نوش میکنم وبه عشق فکر میکنم...

که به قول راندا بایرن نویسنده کتاب راز" در جهان هیچ نیرویی بالاتر از عشق وجود ندارد عاشق بودن و محبت کردن بلندترین امواج و پیام ها رااز درون شما به بیرون مخابره میکند.اگر شما تمامی افکارتان را در عشق خلاصه وجمع کنید وهمه چیز وهمه کس را دوست داشته باشید زندگی شما دگرگون وزیبا میشود..."

زندگی هممون سراسر عشق باد

اینقدر تو حیاط هستم که اذان میگن و همونجا نماز میخونم حتی شام رو هم میبرم رو بالکن حتی پریشب همونجا خوابیدم که ناگفته نماند قندیل بستم و تا صبح لرزیدم ولی می ارزید به دیدن اون آسمون پرستاره...

 

                       

+دیشب که اجرای مبین از تربت جام رو تو عصر جدید دیدم وقتی وسط اجراش وصل شد به امام رضا...بی اختیار به پهنای صورت غرق در اشک شدم...

چیکار کردی با من رفیق چیکار کردی آقای رئوف که روز به روز دیوونه وار تر عاشقت میشم که روزبه روز بیشتر برات میمیرم و دلم با اسمت میلرزه و میخوام فقط برات بمیرم

البته این هم از رأفت خودته آقاجان وگرنه من اصلا عددی نیستم که بخوام حتی دوستتون داشته باشم

+حوصله خاله زنک بازی های همکارام رو ندارم وقتی شروع میکنند قشنگ می‌خوام بالا بیارم

الهی هب لی کمال الانقطاع الیک

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۹ ، ۰۹:۳۳
عَتیق الحُسَین

بسم رب الرئوف...

یکی از جذابیت های مرگ برام میتونه این باشه که امام رضامو میبینم امام رضام لحظه ی مرگ میاد پیشم میاد و من دو بار میمیرم

یه بار روحم از بدنم جدا میشه و میمیرم یه بار برای مهربونی امام رضام میمیرم...

 

 

این سخرانی اقای حامد کاشانی رو گوش کنید

منکه بعد از گوش دادنش هلاک شدم چش و چالم در اومد

۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۹۹ ، ۱۵:۱۲
عَتیق الحُسَین

بسم رب الرئوف...

آری قدیم السلطان...

شما از همان قدیم قدیم ها که هنوز من نبودم سلطان قلبم بودید

معلوم نبود آقا اگر نداشتمتان اگر سلطانیتان نبود چه بلایی برسر مملکت قلبم می آمد...

آقا شما وعده داده اید سه جا به نزدمان بیایید اما شما که تمام عمر کنار مایید

که برایم فقط سلطان نیستید پدر،مادر،خواهر،برادر رفیق امام و همه کسید

به وجد میایم که از خاندان موسوی ام

به وجد می ایم وقتی عمو جان خطابتان میکنم

اما همیشه زیر بار این دین شرمنده بوده ام

همیشه سرافکنده و مایه ننگ

کاش رخصت دهید و صورتم فرش قدومتان شود...

 

                  تنها دارایی حدیثه با تمام دهان ها و تمام سلول های عالم میلادتون مبارک. سایه لطفتون برسر عالم مستدام

                                                      ضامنم شو منو اهو کن زندگی منو خوشبو کن

 

 

+این پست رو سال گذشته روز میلاد حضرت رئوف در وبلاگ سابق منتشر کردم :)

+دو صوت هم ضبط کردم براتون و دماغم همچنان کیپ و صدا تو دماغی مخصوا کلمه هنوز :)

 

.

 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۹۹ ، ۱۷:۳۳
عَتیق الحُسَین

بسم الله الرحمن الرحیم

یاراد ماقد فات

حالم دیگه رسما دست خودم نیست

فکر کنم دیگه کم کم مجبور باشم برم سراغ داروی روان گردان

باورش برای خودم سخته...خیلی سخت که منم مجبورم قرص بخورم در سن 24 سالگی

برام سخته حدیثه سادات شخصیتی که شاید برای خیلی ها نقش مشاور داشت خودش بیچاره تر از همه باشه

هیچ کس از دردهام خبرنداره هیچ کس رو برای درد دل گفتن ندارم

...

چرا انقدر خوبی...

چرا وسط حال بد این جمله رو به من یاداور میشی

الیس الله بکاف عبده

اخیش اروم شدم یا رفیق من لا رفیق له

اروم شدم حالا برم سراغ بشقابای سفالیم که اماده ان برای نقاشی

حالم خوب میشه من شکست میدم این غول رو...

ان شاالله

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۹ ، ۱۸:۳۲
عَتیق الحُسَین