کرونا به جوونی هم رحم نمیکنه
بسم الله الرحمن الرحیم
هنوز دست و پام میلرزه
نیم ساعتی میشه از مراسم دفن یک جوان 30 ساله مبتلا به بیماری لعنتی کرونا میام
همکارم گفت برای نظارت به دفنش برو ...
گفتم من نمیتونم من دلش رو ندارم من طاقتش رو ندارم
اما مجبور بودم به رفتن ...
رفتم و دارم دق میکنم برای مادرش خواهرش برادرش و تازه عروسش برای جوونیش...
موقع امضا کردن برگه دستم میلرزید و نمیتونستم ضربان قلبم به شدت بالا رفته بود وخیس عرق شدم اون ماسک لعنتی هم نمیذاشت نفس بکشم
...
اما خدا مهربان تر از همه ماست قطعا این شب جمعه ای نگاهش میکنه .نگاه به دل خانوادش
مواظب خودتون و سلامتیتون باشید که مسئله فقط مبتلا شدن وخدای نکرده مردن نیست
غم بزرگی پشت تک تک این واژه ها و کلماتیه ک نوشتین....