"عَـــتـیــق"

وحُـبّـی لَـکـَــ شَفیعی اِلَیکـــــــــــ

"عَـــتـیــق"

وحُـبّـی لَـکـَــ شَفیعی اِلَیکـــــــــــ

۱ مطلب در دی ۱۳۹۹ ثبت شده است

بسم رب الزهرا سلام الله علیها

قلب تیره و تارم رو قلبی که قساوت اون رو سخت تر از سنگ کرده رو عرضه میکنم به حضرت مادر(س)

انگار سنگیت قلبم هم نمیتونه رشته ای که بین من و مادر وجود داره رو پاره کنه

آره ازون سادات دعا کمیل و اهل روضه خبری نیست اما قلبش با روضه مادر دچار رقت میشه اشکش جاری میشه دلش برای همه چی تنگ میشه...

دلش حتی برای صدا کردن و حرف زدن با مادر تنگ میشه...

.

.

دلم یه دل سیر مادر میخواد دلم یه روضه پرازآدم که هیچ کس هم من رو نشناسه وزار زار زدن بلند و مادرمادر گفتن و غلط کردم و دوباره آدمم کن و من فقط تو رو دارم و الهی فدای خاک کف پات بشم و بازم منو به دختریت قبول کن میخواد

 

 

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۹ ، ۲۱:۰۲
عَتیق الحُسَین