قدیم السلطان
بسم رب الرئوف...
آری قدیم السلطان...
شما از همان قدیم قدیم ها که هنوز من نبودم سلطان قلبم بودید
معلوم نبود آقا اگر نداشتمتان اگر سلطانیتان نبود چه بلایی برسر مملکت قلبم می آمد...
آقا شما وعده داده اید سه جا به نزدمان بیایید اما شما که تمام عمر کنار مایید
که برایم فقط سلطان نیستید پدر،مادر،خواهر،برادر رفیق امام و همه کسید
به وجد میایم که از خاندان موسوی ام
به وجد می ایم وقتی عمو جان خطابتان میکنم
اما همیشه زیر بار این دین شرمنده بوده ام
همیشه سرافکنده و مایه ننگ
کاش رخصت دهید و صورتم فرش قدومتان شود...
تنها دارایی حدیثه با تمام دهان ها و تمام سلول های عالم میلادتون مبارک. سایه لطفتون برسر عالم مستدام
ضامنم شو منو اهو کن زندگی منو خوشبو کن
+این پست رو سال گذشته روز میلاد حضرت رئوف در وبلاگ سابق منتشر کردم :)
+دو صوت هم ضبط کردم براتون و دماغم همچنان کیپ و صدا تو دماغی مخصوا کلمه هنوز :)
.
عیدت مبارکککککک! انشالله فرج!
اوهوم؛ از کارهای بامزّهی کریمی.
گوش کردمت! چه شعر خوبی بود... قبول باشه و انشالله خوب بشی زودتر!