"عَـــتـیــق"

وحُـبّـی لَـکـَــ شَفیعی اِلَیکـــــــــــ

"عَـــتـیــق"

وحُـبّـی لَـکـَــ شَفیعی اِلَیکـــــــــــ

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی زود به زود روزیم میشه زائر امام رئوف شدن احساس خودشیفتگی خاصی بهم دست میده:)

خودشیفتگی ازین باب که چقد امام رئوف دوستم داره :)

خلاصه من الان تو پوست خودم نمیگنجم 

یک هفته اس همکارا سالن ورزشی رزرو کردن بریم کمی بسوزونیم این چربی های انباشته شده رو ومن به شدت استقبال کردم و طبق معمول پایه ترین:)

چون وزنم به ۶۷ رسیده و درآستانه ی ترکیدن میباشم...

اما به طور اورژانسی باید میومدم مشهد به همکارای عزیزم گفتم من نیستم اولش که کلی فحش و متلک بارم کردن بعدم سالن رو کنسل!هرچی التماسشون کردم برین باز هفته دیگه من میام قبول نکردن !

این جور محبوبیت دارم من خخخ

مشتری پروپاقرص لباسای کانالمم هستن یعنی دوسوم لباسارو به اونا میفروشیم:)

وجالبه بدونید اناق من محل اجماع و چای و صبحونه خوردن همکاراس که ازین موضوع راضی نیستم راستش چون منو از درس و کار میندازن :)

حتی کارشناس تغذیه مون که دوروزه اومده و فعلا اتاقش وسیله نداره از صبح تا خود ظهر تو اتاق منه وکل عکسای عقد خواهرش و تولد داداششو ویلای نیشابورو باغ ابرده و ...به من نشون داده خب عزیزم برو این همه اتاق یه چند تا هم به بقیه نشون بده با بقیه معاشرت کن من کارو زندگی دارم:)

اداره رو نگم که فقط شماره اتاق منو بلدن و هر کاری باهرکسی دارن به من بدبخت زنگ میزنن:)

ومراقب سلامتام که اونا هم کارای مربوط به بقیه رو از من بیچاره میپرسن

حتی خانوم دکترا کارای ثبت و ویزیت رو از من میپرسن!!آخه من از کجا کارای شمارو بدونم دلبندانم

 کافیه یه روز مرخصی باشم از ساعت ۶صبح این گوشی زنگ میخوره

درحدی آچار فرانسه ام که گاهی کار پرستاری هم انجام میدم و وقت استراحت تو خونه پرستار شیفت زنگ میزنه میگه رپید تستو چجوری بگیرم؟؟؟آخه چرا از من میپرسی بشر؟

خلاصه که یه سر دارم هزار سودا ...

و این نمیدونم خوبه یا بد و درحدی خسته میشدم که میخواستم انصراف بدم از طرح و عطاش رو به لقاش ببخشم که خودشون طرحمم بدون مشورت با من تمدید کردن و گوشیمو جواب نمیدن که بگم نمیخوام تمدید :))

عه چی همه چرت و پرت گفتم اصل مطلب این بود که الان مشهدم ونایب الزیاره همه رفقا و خواهرای گلم😍

 

+عنوان هم ربطی به متن نداشت آهنگ ماشین داشت میخوند درجریانین که من همیشه با عنوان مشکل دارم:)

 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۹۹ ، ۱۹:۵۷
عَتیق الحُسَین

بسم رب الزهرا سلام الله علیها

قلب تیره و تارم رو قلبی که قساوت اون رو سخت تر از سنگ کرده رو عرضه میکنم به حضرت مادر(س)

انگار سنگیت قلبم هم نمیتونه رشته ای که بین من و مادر وجود داره رو پاره کنه

آره ازون سادات دعا کمیل و اهل روضه خبری نیست اما قلبش با روضه مادر دچار رقت میشه اشکش جاری میشه دلش برای همه چی تنگ میشه...

دلش حتی برای صدا کردن و حرف زدن با مادر تنگ میشه...

.

.

دلم یه دل سیر مادر میخواد دلم یه روضه پرازآدم که هیچ کس هم من رو نشناسه وزار زار زدن بلند و مادرمادر گفتن و غلط کردم و دوباره آدمم کن و من فقط تو رو دارم و الهی فدای خاک کف پات بشم و بازم منو به دختریت قبول کن میخواد

 

 

 

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۷ دی ۹۹ ، ۲۱:۰۲
عَتیق الحُسَین

بسم الله الرحمن الرحیم

چقدر دلم برای اینجا و هوا و فضای پاکش تنگ شده بود چقد دلم براتون تنگه...

برای همه شما که هر کدوم یه گوشه ازاین دنیا مشغولید و شاید باورتون نشه یه ساداتی از رفقای وبلاگیتون دلش براتون تنگ میشه:)

خب از روزمره ها بگم و سه شغله شدنم؟

اول از خونه باغ همکارجان بگم که همگی به صرف آش رفتیم اونجا.              

همون اول کاری خانوم دکتر ماسکشو درآورد و گفت طبیعیش کنیم؟

بقیه هم درآوردن اما بنده و فاطمه همچنان روی پروتکل ها پایبند بودیم

که انقدر به من گیییییر دادن منم ماسکو دادم پایین جالب بود بعضی همکاران جدید قیافه من رو یادشون رفته بود و وقتی صورتم رو اونم با یه رژ لب غلیظ و موهای بیرون داده دیدن اصلا باورشون نمیشد من منم!

جاتون خالی خییییلی خوش گذشت از اول به آخر من فقط می‌خندیدم 

رکود دوم آش خوری رو هم کسب نمودم:)

نفر اول سه بشقاب رو از آن خودش کرد و من دو بشقاب بقیه سوسولا هم یه بشقاب:)

من و خانوم ف هم کلی چرت و پرت گفتیم و موجبات خنده دیگران رو بسی فراهم نمودیم. 

اینم عکس بخاری هیزمیشون:

                  

 

این هم جناب گردسوز نفتی نوستالژی که با روسری پاییزی من ست شده

                  

 

+واما سه شغله شدنم اینم آدرس کانال لباسم که قبلاً هم گفته بودم تو فکرشم:)

 

                                     diba_shoppp@

                          در پیام رسان تلگرام و اینستا گرام

 

+امروز داشتم با کسی که ازش خرید کرده بودم تلفنی صحبت میکردم به دلیل مشکلاتی که پیش اومده بود مجبور شدیم چند بار صحبت کنیم.بنده خدا از اصفهان بودن با لهجه غلیظ اصفهانی دفعه اول که همه چیز طبیعی بود دفعه دوم من یه ته لهجه اصفهانی گرفته بودم دفعه سوم قشنگ باطرف اصفهانی حرف میزدم...بنده خدا گفت شما واقعا از خراسانید؟

 

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۹ ، ۲۰:۰۰
عَتیق الحُسَین

بسم الله الرحمن الرحیم

شهر زیبایی پاییزی من

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۹ ، ۱۴:۵۶
عَتیق الحُسَین

بسم الله الرحمن الرحیم

نمی‌دونم چرا با وجود این همه مرگی که در روز خبرهاشو میشنویم و اکثریت جوان هارو شامل میشه

ککمون هم نمیگزنه یه لحظه هم به این فکر نمی‌کنیم ما هم یک موجود ابدی نیستیم و ممکنه همین امروز یا فردا به خیل اموات بپیوندیم

اما همچنان درگیر دنیا و دنیا و دنیاییم

همین دنیایی که درنظر حضرت بابا بی ارزش تر از آب بینی گوسفنده!

خجالت میکشم از شیعه بودن که فقط نامش رو یدک میکشم

الهی هب لی کمال الانقطاع آلیک

+عید بود یکی از خوبی های عید اینه متذکر میشه که آی حدیثه سادات آقایی هم هست ... آقایی که لحظه ای تورو از یاد نمی بره لحظه ای رهات نمیکنه و دلسوز ترازهمه برات دعا میکنه ولی تو بی معرفت مدت هاست فراموشش کردی...لیاقتت همون دنیای پست کمتراز آب بینی گوسفنده!

اللهم عجل لولیک الفرج بحق فاطمه الزهرا سلام الله علیها

+ینی انقد کار دارم کار دارم که حد نداره...تا همین هفته پیش که بازدید مدارس و توزیع واکسن آنفولانزا و جلسه و جلسه و...

تازه گل زعفرون هم میرم جمع میکنم درسم میخونم خانه داری هم میکنم!!

انقد این خستگی هارو دوست دارم 

عاشقتم خستگی عاشقتم کمر درد عاشقتم پا درد

فقط نمی‌دونم چرا روز به روز چاق تر میشم و الان همکارام منو لمبه جون صدا میکنن:)

+هیچکدومتونو هنوز نخوندم:((

 

 

۵ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۹ ، ۱۸:۰۵
عَتیق الحُسَین

بسم الله الرحمن الرحیم

کلیک

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۹ ، ۱۲:۲۰
عَتیق الحُسَین

بسم الله الرحمن الرحیم

حدود۷_۸سالی هست این موقع ها بلادالبکاءهستم...

این موقع ها در حال التماس کردنم و امیدوارانه تا لحظه آخر به خواسته ام اصرار میورزم و صدای رضا نریمانی تو گوشم میپیچه :تو عمر نوکریم فقط همینو فهمیدم و بس تو کل سال بیام حرم تو اربعین یه چیز دیگه اس

یه هیجان وصف ناشدنی یه دنیا اشک تموم نشدنی

یه جورایی حق دارم، حق دارم که دلم بشکنه حق دارم دلم برای خودم کباب بشه که ناکام ازین دنیا برم

که برم و یه اربعینم کربلا نرفته باشم

#اربعین نرفته ها

#دلشکسته ها

#بی لیاقتا

 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۹ ، ۲۳:۰۲
عَتیق الحُسَین

بسم الله الرحمن الرحیم

با اینکه سکوت اینجا برام آزار دهنده اس

با اینکه همه جا متروکه است و حیات وبلاگی به زور نفس می‌کشه و همه ترجیح میدن نه بنویسن نه نظر بذارند نه حتی بخونن و منفعل منفعل باشن

با اینکه از نبودن ها و خاطرات اینجا دلم مبگیره

با اینکه همه خسته ان...

با اینکه منم خسته ام و داره سنی ازم میگذره و هنوز به اون درجه از بالغی و توانایی که مد نظرمه نرسیدم و سکوت رو ترجیح میدم

اما اینجا هنوز قشنگیای خودش رو داره

هنوز وقتی از مادیات و پول و ارتباط با آدم هایی که حز دنیا حرف دیگه ای ندارند به اینجا پناه میارم و ستاره های کمی که روشن شده رو باز میکنم و از نور نوشته اش از حس خوبش از حرف پول و دنیا نزدنش از عشقش حالم خوب میشه و دوباره اون حدیثه سادات لوامه  با حدیثه سادات اماره درگیر میشه و ...

یعنی اینجا هنوز قشنگیای خودش رو داره

الحمدلله

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۹ ، ۲۳:۰۳
عَتیق الحُسَین

بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی حالم به لطفت خوب میشه روم میشه باهات حرف بزنم روم میشه بگم من چقد دوستت دارم روم میشه کاری کنم فقطططط به خاطر تو...

امروز فقط به خاطر تو دارم این کارارو میکنم قبول کن مهربووون خدای من.

قبول کن که محتاجم به کاری کردن و قبول شدن 

راستی مداحی همش اسم امام حسن رو می‌آورد منم که امام حسنی 

یه کاری میکنیم که حتما قبول بشه و بیشتر تر خوشحال و راضی باشی من کارای امروز رو ثوابش رو تقدیم میکنم به حضرت امام حسن ...

اینطوری بهتره اینطوره اگر ناخالصی هم باشه خالص شده به تو میرسه

ممنونم هم به خاطر حالم هم به خاطر امام حسن هم به خاطر همه چیز

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۹ ، ۰۹:۱۴
عَتیق الحُسَین

بسم الله الرحمن الرحیم

امشب که هم در دورانpmsبه سر میبرم هم باز فیلم یاد هندستون کرد به شدت ناامیدی ها دلگیری ها و حسرت ها اومد سراغم

اون فیلم کره ای لعنتی رو هم کاش نمیدیدم کاش هیچوقت هیچوقت پامو تو این بیان نمیذاشتم که این بلاهاسرم نمیومد

کاش عمر اینقدر سریع نمیگذشت و خوب و روبراه شدن عمیق و دائمیمم انقدر طولانی نمیشد کاش منم کمی بچشم حال طولانی تر اقبال قلب رو وانقدر در فرازونشیب نباشم.

فقط از ته قلبم دلم میخواست هیچ وقت وبلاگی در بلاگ نداشتم

و کاش دوباره برگردم به سال اخر دبیرستان و اونقدر انتخاب های غلط و کارهای بیهوده نکنم

الان وازه هایی نادرستی چون به درک فدای سرم رو دوست دارم همش بگم

...

توصیه میکنم سریال عشق شاهزاده خانم رو اصلا نبینید

توصیه میکنم در خیلی از اتفاق ها فقط خودتون رو ببینید و خودخواهی رو در حق خودتون تمام کنید مطمئن باشید خدا هم راضیه

توصیه میکنم به هیچکس حتی کسی که اون رو خیلی قبول دارید اعتماد خیلی زیادی نکنید و بهش دل نبندید چون اون هم طیق قانون خودخواهی عمل میکنه

توصیه میکنم امیدتون به هیچ احدی جز خدا نباشه واگر در حالی که حالتون بسیار داغونه کسی در نقش زورو ظاهر شد و اومد خودش رو قاطی ماجراتون کرد ادم حسابش نکنید زیاد که بعدا با رفتنش حالتون بدتر نشه

توصیه میکنم زندگی تون رو زیاد خرج احساسات نکنید که بازنده شمایید

توصیه میکنم شب ها زود بخوابید که مثل من توی تاریکی و سکوت و تنهایی شب نیاید به یاد گذشته ها سرچ کنید و احساس ناامیدی اشکتون رو دربیاره

 

۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۵ شهریور ۹۹ ، ۰۰:۲۱
عَتیق الحُسَین